جدول جو
جدول جو

معنی راز گفتن - جستجوی لغت در جدول جو

راز گفتن
با کسی سخن پوشیده گفتن، فاش کردن سر، رازی را به کسی سپردن، بیخ گوشی صحبت کردن
تصویری از راز گفتن
تصویر راز گفتن
فرهنگ فارسی عمید
راز گفتن
(تَ مَ دَ)
سخن با کسی پوشیده گفتن. سرّی بکسی سپردن:
نگوید باخرد با بی خرد راز
بگنجشکان نشاید طعمه باز.
ناصرخسرو.
لاله زاری خوش شکفته پیش برگ یاسمین
چون دهان بسّدین در گوش سیمین گفته راز.
منوچهری.
، نجوی کردن. بیخ گوشی حرف زدن:
پس اندر گه راز گفتن نهان
زنم بر برش دشنه ای ناگهان.
(گرشاسب نامه).
با قوی گو اگر بگویی راز
چونکه باشد قوی ضعیف آواز.
سنائی.
- با خاک راز گفتن کسی، سجود کردن. روی بر خاک نهادن. نماز بردن:
نخست آفرین کرد وبردش نماز
زمانی همی گفت با خاک راز.
فردوسی.
- راز بازگفتن، افشا کردن سر:
گفت این راز را نگویی باز
گفت من کی شنیده ام ز تو راز.
سنایی.
تکش با غلامان یکی راز گفت
که اینرا نباید به کس بازگفت.
سعدی (بوستان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باز رفتن
تصویر باز رفتن
دوباره رفتن، بار دیگر رفتن، بازگشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز گفتن
تصویر باز گفتن
گفتن، دوباره گفتن، مطلبی را تکرار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز گرفتن
تصویر باز گرفتن
پس گرفتن، واپس گرفتن، چیزی از کسی گرفتن، چیزی به چنگ آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
عمل فرو بردن دندان در چیزی، دندان گرفتن، گاز زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راست گفتن
تصویر راست گفتن
مقابل دروغ گفتن، سخن درست گفتن، حقیقت گفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لغاز گفتن
تصویر لغاز گفتن
لغاز خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
لغاز خواندن بنگرید به لغاز خواندن لغاز خواندن: خانم بزرگ که باطاق برمیگشت نفهمید که هوویش باو لغز میگفت
فرهنگ لغت هوشیار
گاز زدن: تا بود در تو ساکنی بر جای زلف کش گازگیر و بوسه ربای. (هفت پیکر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز رفتن
تصویر فراز رفتن
نزدیک رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز گرفتن
تصویر فراز گرفتن
پس گرفتن باز گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراز گشتن
تصویر فراز گشتن
بسته شدن، باز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساز گرفتن
تصویر ساز گرفتن
هماهنگ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه گرفتن
تصویر راه گرفتن
روانه شدن، رونده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه رفتن
تصویر راه رفتن
قدم گشادن، قدم سنجیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راست گفتن
تصویر راست گفتن
حقیقت گفتن صدق، درست گقتن صحیح گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز رفتن
تصویر باز رفتن
مجددا رفتن دوباره رفتن باز شدن
فرهنگ لغت هوشیار
بر گشتن مراجعت کردن باز گردیدن، پشیمان شدن توبه کردن، منصرف شدن ترک کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راز گشتن
تصویر راز گشتن
پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز گفتن
تصویر باز گفتن
تکرار کردن سخنی مجددا گفتن، بیان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
((گِ رِ تَ))
به دندان گرفتن، دندان گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراز رفتن
تصویر فراز رفتن
((~. رَ تَ))
نزدیک رفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراز گرفتن
تصویر فراز گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
پس گرفتن، باز گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از راه گرفتن
تصویر راه گرفتن
((گِ رِ تَ))
راه را سد کردن، سر راه را گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باز گفتن
تصویر باز گفتن
تعریف کردن، نقل کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
بیان کردن، تکرار کردن، دوباره گفتن، واگفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از راه رفتن
تصویر راه رفتن
Gait, Walk
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
Bite, Pinch
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
morder, beliscar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از راه رفتن
تصویر راه رفتن
походка , идти
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از راه رفتن
تصویر راه رفتن
Gangart, gehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
beißen, zwicken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گاز گرفتن
تصویر گاز گرفتن
gryźć, szczypać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از راه رفتن
تصویر راه رفتن
хода , йти
دیکشنری فارسی به اوکراینی